با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
من نشستم پشت ماشین بارش کردم موقع چادر کشیدن بابام رو از خواب بیدار کردم گفت اگه راست میگی برو چادر رو بکش نشستن پشت ماشین تو زمین یونجه که از آسفالت هم سفت تره خوب هنر نیست!@
خلاصه اینقدر هم هوا گرم بود اومدم طنابا رو باز کنم دستم از گرما چسبید به چغجغه
اصلا یه وضع بدی بود آخ آخ آخ حالا دوباره یادش افتادم خیلی بده اون وقت هم تو گرما پاسخ:به نطر من آدما با خاطراتشون زنده اند.